در محافل اقتصادی، گفتوگوهای دغدغهمندانهای پیرامون چگونگی صنعتیشدن کشورها وجود دارد. صاحبنظران، اقتصادها را از لحاظ صنعتیشدن به دو گروه صنعتیشدگان نخستین (شامل اقتصادهای غربی همچون بریتانیا و آمریکا) و صنعتیشدگان واپسین (اقتصادهای شرق آسیا) تقسیمبندی میکنند. به عقیده آنها برای صنعتیشدن اقتصادها نمیتوان یک روش کلی معرفی کرد، بلکه با توجه به شرایط و ویژگیهای منحصربهفرد هر کشور، در هر برهه از زمان سیاستهای منحصربهفردی برای توسعه صنعتی آنها بهکار گرفته شود. با این حال درسهای مشترکی از تجارب صنعتیشدن اقتصادها میتوان گرفت که از جمله دو مورد از آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: نخست، هیچ کشوری بدون حمایت اولیه از صنایع نوپا نتوانسته است پایههای صنعتی خود را توسعه دهد؛ دوم، در فرآیند صنعتیشدن و رونق صادرات، مداخلات هدفمند و کارکردی دولت در هر دو گروه اقتصادهای نخستین و واپسین نقش مهمیداشته است، به ویژه در حوزههایی همچون تجارت، توسعه زیرساختها، نهادها و... بر این اساس در این گزارش سعی داریم تجربه بریتانیا را در صنعتی شدن که از نخستین اقتصادهای این عرصه به شمار میرود از نظر بگذرانیم و خاطرات جوانی این اقتصاد پیشرفته پا به سن گذاشته را برای عبرتگیری بازخوانی کنیم.
نسخه هاروارد برای «دورکاری» بازدید : 605
جمعه 15 آبان 1399 زمان : 18:39