موضوع اول آن است که چه ما از این نوع مالیاتها دفاع کنیم و چه مخالف آن باشیم، درد و رنج مردم در تامین مسکن قابل انکار نیست. مواردی از این درد و رنج را میتوان چنین برشمرد: افزایش ناتوانی قشرهایی از مردم که بهطور سنتی تامین مسکن حتی در دورههای اولیه شاغل شدن امکانپذیر بود، اما اکنون حتی در سن میانسالی هم دستنیافتنی شده است. مثلا حدود ۲۰ سال قبل در یک منطقه متوسط تهران، یک عضو تازه استخدام شده هیات علمیدانشگاه صرفا با حقوق یک ماه خود میتوانست تقریبا یک متر آپارتمان خریداری کند، اما اکنون با حقوق حدود ۵ ماه قادر به خرید یک متر آپارتمان میشود. سهم بسیار بالای هزینه مسکن بهویژه در شهرهای بزرگ(بهصورت اجاره آشکار یا ضمنی) در بودجه خانوارها که امکان هزینه کردن برای سایر کالاها و خدمات را محدود کرده و سبب کاهش رفاه آنها میشود، یکی دیگر از گویاترین نشانههای این درد و رنج است. جابهجایی مکرر مسکن بهدلیل تغییرات شدید اجاره مسکن که علاوه بر سلب بخش بزرگی از قدرت خرید خانوار، سبب انواعی از آسیبهای روحی و اجتماعی میشود، از موارد دیگر این درد و رنج است. حرفهای نبودن بازار تولید و اجاره مسکن که هم از نظر کیفی به رفاه خانوارها آسیب میرساند و هم مانع شکلگیری برنامهریزی بلندمدت خرید و اجاره مسکن میشود، از موارد دیگر این دشواری است. اینها مواردی از بسیار موارد مربوط به معضلات مسکن است که مطابق تحلیلهای علم اقتصاد درحال سخت کردن زندگی شهروندان و بنابراین کاهش سطح رفاه اجتماعی است.
الزام دستگاهها برای بهبود کسبوکار بازدید : 419
پنجشنبه 29 مرداد 1399 زمان : 19:36